,پادشاه عربستان, حج, حزب الله, عربستان, عمر بن خطاب, عمربن خطاب
متن منتشر شده در فضای مجازی:
جواب پادشاه عربستان به حزب الله لبنان که گفتن ما به حج نمیرویم تا قبر سیدنا عمر را از انجا بیرون نبرن پادشاه گفت زمانی که عمر زنده بود شیطان از ترس عمر راهش را از او هفتاد کوچه دور میکرد نمیدونستم که بعد وفات ایشان هم هنوز شیاطین میترسن و نزدیک قبر مبارک هم نمیشوید سبحان الله این هست غیرت عمری.عمر کجایی که هنوز کفار از نام وقبرت میترسند.
پاسخ:
اولا، چنین درخواستی از جانب حزب الله لبنان، در هیچ منبعی منتشر نشده است.
دوما، شیعیان لبنان و خصوصا حزب الله لبنان، برای خود در عربستان، بعثه مخصوص دارند و هر ساله به میزان مشخصی، سهمیه حج دریافت کرده و حاجیان را به آن منطقه اعزام مینمایند. برای مثال، سایت elnashra در خصوص میزان تعامل حزب الله لبنان با عربستان، در سال ۲۰۱۸ اشاره دارد و از آماری بین ۱۴۰۰ تا ۱۵۰۰ شیعه لبنانی که به حج مشرف میشوند، یاد کرده است.
سوما، هر مسلمانی میداند که حج، سفر به مکه مکرمه است؛ در حالی که عمربن خطاب، در شهر مدینه دفن شده است. طبیعی است که تعطیلی حج، به خاطر وجود یک قبر، در یک شهر دیگر، کاملا خلاف عقل و شرع است.
اما روایت رویگردانی شیطان از عمر بن خطاب؛ در منابع اهل سنت، از جمله صحیح مسلم و بخاری، نقل شده است. در پاسخ به این حدیث جعلی ذکر چند نکته لازم است:
نکته اول؛ در این روایت واحد (که نزد اکثر اهل سنت، روایت واحد بی اعتبار است)، از هفتاد کوچه و فرار یاد نشده، بلکه به تغیر مسیر شیطان اشاره شده است.
نکته دوم؛ این سخن نووی نشان میدهد که قاضی عیاض دقیقاً این گونه برداشت کرد که عمر از وسوسههای شیطانی معصوم و مصون بود! اما سوال این جاست که آیا قائل شدن به عصمت عمر بر خلاف نظریه بزرگان اهل سنت نیست؟ دلائلی در معتبرترین کتاب اهل سنت وجود دارد که نشان میدهد اهل سنت حتی قائل به عصمت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیستند تا چه رسد به عمر. وقتی در صحیح بخاری مقام پیامبر اکرم به حدی تنزل یافته که پیامبر را شخصی معرفی میکند که قصد خودکشی داشت،[۲] یا پیامبری که با زنانش در حال حیض آمیزش کرد،[۳] و… حال چگونه ممکن است که عمر بن خطاب معصوم باشد؟! (در حالیکه پیامبران را معصوم نمیدانند.)
نکته دوم؛ طبق حدیث فرار شیطان از عمر، آیا معقول است شیطان از عمر فرار کند، در حالی که شیطان از حضرت آدم فرار نکرد و او را وسوسه کرد که از میوه درخت تناول کند؟ اگر حدیث فرار شیطان از عمر را قبول کنیم این به معنای این است که ایمان عمر بیشتر از حضرت آدم و یا دیگر پیامبران است. آیا کسی از اهل سنت تا به حال این ادعا را پذیرفته است؟
نکته سوم؛ اگر شیطان از عمر فرار میکرد، پس چرا باید عمر وقت مرگ بسیار محزون باشد به طوری که این جملات را بگوید: «واللّه لو أنّ لى طلاع الارض ذهبا لافتدیت به من عذاب اللّه عزوجل قبل أن أراه.[۳] به خدا قسم اگر زمین پر از طلا بود و متعلق به من، آن را براى نجات از عذاب خدا فدا مىدادم قبل از آنکه آن را ببینم». اگر عمر اعمالش را صحیح مىدانست چرا باید جزع و فزع کرده و آرزو داشته باشد که زمین پر از طلا شده و متعلق به او، آنگاه آن را فدیه بدهد تا از عذاب خدا نجات یابد. چرا باید آرزوئى کند که خداوند در قرآن مشابه آن را در مورد آنان مىگوید که اگر آنها زمین پر از طلا را فدیه دهند، خداوند از آنان نمىپذیرد. «إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِمْ مِلْءُ الْأَرْضِ ذَهَباً وَ لَوِ افْتَدى بِهِ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرینَ. [آل عمران آیه ۱۹۱] کسانی که راه کفر را پیمودند و در همان حال از دنیا رفتند، اگر چه روی زمین پر از طلا باشد، و آن را بعنوان فدیه (و کفّاره اعمال بد خویش) بپردازند، هرگز از هیچ یک آنها قبول نخواهد شد و برای آنان، مجازاتِ دردناک است و یاورانی ندارند.»
[۱]. https://www.elnashra.com/news/show/1234885
[۲]. محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری، الجامع الصحیح المختصر، ج ۶ ص ۲۵۶۱ حدیث ۶۵۸۱ باب اول، بیروت: دار ابن کثیر، الیمامه
[۳]. محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری، الجامع الصحیح المختصر ج ۳ ص ۱۳۵۰، بیروت: دار ابن کثیر , الیمامه، ۱۹۸۷. الطبعه الثالثه ، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا