سوال:
اگر جریان قلم و دوات خواستن پیامبر برای وصیت درست است، چرا پیامبر صلی الله علیه و آله عمر را طرد نکرد و در زمان باقی مانده که از روز پنجشنبه تا دوشنبه دوات و قلم نخواستند و وصیت را ننوشتند تا اختلاف بین مسلمین ایجاد نشود؟
پاسخ:
قبل از پرداختن به جواب سؤال دانستن این مقدمه لازم است که هدف از نامه چه بود؟!
نامهای که پیامبر صلی الله علیه و آله میخواست بنویسد چه موضوعی بوده است؟
پاسخ این سؤال روشن است، زیرا هدف پیامبر، چیزی جز تحکیم وصایت و خلافت امیرالمؤمنان، و لزوم پیروی از اهل بیت خود نبود و این مطلب از ملاحظه حدیث «ثقلین» که مورد اتفاق جامعه محدثان از اهل تسنن و شیعه است، به دست میآید. زیرا درباره نامهای که میخواست بنویسید، چنین فرمود: این نامه را برای آن مینویسم که پس از من گمراه نشوید و در حدیث «ثقلین عین همین جمله را آورده، و علت پیروی از کتاب و اهل بیت خود را این دانسته که پیروی از این دو «ثقل» سبب میشود که هیچ گاه گمراه نشوید. اینک متن حدیث ثقلین:
«انّی تارکٌ منکم الثقلین ما إن تَمَسُّکتم بهما لن تضلّوا: کتاب الله و عترتی اهل بیتی»
من درمیان شما، دو چیز گرانبها میگذارم، تا از آن دو پیروی نمایید هرگز گمراه نمیشوید. این دو چیز گرانبها عبارتند از: کتاب خدا (قرآن) و عترت و اهل بیت من و از طرفی هم پیامبر گرامی از فعالیتهایی که در خارج از خانه او برای قبضه کردن موضوع خلافت انجام میگرفت، آگاه بود. از این رو، برای پیشگیری از انحراف مسئله خلافت از محور اصلی خود و جلوگیری از بروز اختلاف و دودستگی، تصمیم گرفت که موقعیت خلافت امیرمؤمنان علی علیه السلام و اهل بیت خود را به طور کتبی تحکیم کرده، سندی زنده پیرامون موضوع خلافت به یادگار بگذارد. از این جهت روزی که سران صحابه برای عیادت آمده بودند، کمی سر به زیر افکند و مقداری فکر کرد، سپس رو به آنان نمود و فرمود کاغذ و دواتی برای من بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم![۱] که پس از آن ابداً گمراه نشوید.[۲]در این لحظه، خلیفه دوم (عمر) سکوت مجلس را شکست و گفت: بیماری بر پیامبر غلبه کرده، قرآن پیش شما است، کتاب آسمانی ما را کافی است!
نظر خلیفه دوم مورد گفتگو قرار گرفت. گروهی با وی مخالفت کرده گفتند حتماً باید دستور پیامبر اجرا گردد. بروید قلم و کاغذی بیاورید تا آنچه مورد نظر او است، نوشته شود، برخی جانب خلیفه را گرفتند و از آوردن قلم و دوات جلوگیری کردند. پیامبر از اختلافات و سخنان جسارتآمیز آنان سخت ناراحت شد و گفت برخیزید و خانه را ترک کنید. (چون در پیش پیامبر مشاجره و منازعه و اختلاف شد و نسبت به آن حضرت بیاحترامی شد لذا حضرت دستور ترک منزل را داد).
لذا عمر توسط پیامبر با این دستور که خانه را ترک کنید، طرد شد. و چون پیامبر می دانست که اینان هرگز نمی خواهند این کار (نوشتن نامه) انجام بپذیرد، از پنج شنبه تا دوشنبه هرگز قلم و دوات نخواست تا بنویسید، چون اگر آنها مایل بودند امر رسول الله صلی الله علیه و آله اجرا بشود همان جلسه اول که پیامبر خواست انجام میدادند و رؤسای قبایل پس از آن جلسه پراکنده شد و بعضی از مدینه خارج شدند همچنین شدت مریضی و ضعف رفته رفته در وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله بیشتر میشد. و این هم شاید سببی باشد که پیامبر صلی الله علیه و آله دوباره قلم و کاغذ نخواهند و نکته مهم این است که پیامبر میخواستند این نامه جلوی چشمان بزرگان صحابه نوشته شود که بعداً آن را تکذیب نکنند والا پیامبر به کاتبی می گفت که آن نامه را در غیاب آنها بنویسد.
علاوه بر این از روز پنج شنبه تا دوشنبه هفته بعد که وفات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در آن روز اتفاق افتاد روز به روز وضع جسمانی حضرت وخیمتر شده و شدت ضعف و تحلیل قوایش بیشتر می شد. لذا مناسب نبودن وضعیت جسمانی حضرت رسول صلی الله علیه و آله هم یکی از دلایلی میتواند باشد که حضرت دوباره قلم و کاغذ نخواستهاند تا بنویسند آنچه را که پیامبر صلی الله علیه و آله می خواست نوشته بشود و از طرفی در نوشته شدن فرمایش پیامبر صلی الله علیه و آله هم بین صحابه و بزرگان اختلاف و جدل شدیدی بوده است و برای مطالعه بیشتر درباره این موضوع می توانید به کتابهای:
صحیح مسلم، جلد ۵، ص ۷۶ ـ ۷۵؛ صحیح بخاری،ج ۵، ص ۱۳۸ ـ۱۳۷ مراجعه بفرمایید.
با مقایسه این مطالب نتیجه این میشود که: آنچه نگذاشتند نوشته بشود وصایت امیرالمؤمنین علی علیه السّلام بود. چون به اصل مطلب در حدیث ثقلین اشاره شده (کتاب ـ عترت). در جریان دوات و کاغذ هم عمر گفت که کتاب (قرآن) برای ما کافی است. و هدف اصلی این قضیه ممانعت از نوشته شدن وصایت و خلافت علی ـ علیه السّلام ـ بود، با آنکه پیامبر آن را شفاهاً در جریان غدیر خم هیجده ذی الحجه، در نقطه افتراق حجاج عراقی و مصری و حجازی، اعلام کرده بودند. ابن عباس هم پس از اشاره به مطالب فوقالذکر میگوید: بزرگترین مصیبت برای اسلام این بود که اختلاف و مجادله گروهی از صحابه، مانع از آن شد که پیامبر نامه مورد نظر خود را بنویسید.[۳]
قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ : «ایها الناس سعرت النار، و اقبلت الفتن کقطع اللیل المظلم و انی و الله ما تمسکون علی بشیء، انی لم احل الاّ ما احل القرآن و لم احرم الّا ما حرم القرآن»[۴]
ای مرد آتش (فتنه) برافروخته شده، و فتنه مانند پارههای شب تاریک، رویآورده، و شما هیچ نوع دستاویزی بر ضد من ندارید. من حلال نکردم مگر آنچه را قرآن حلال نموده و تحریم ننمودم، مگر آنچه را که قرآن تحریم نموده است.
__پی نوشت_______________
[۱] ناگفته پیداست منظور این بود که نامه را املا کند و یکی از دبیران آن حضرت بنویسد وگرنه پیامبر اسلام تا آخرین لحظه زندگی قلم به دست نگرفته و خطی ننوشته بود.
[۲] ایتونی بدواتٍ و کتف اکتب لکم کتاباً لن تضلوا بعده ابداً، بحارالانوار: ج ۱۶، ص ۱۳۵.
مناقب آل ابی طالب: ج۱، ص۱۶۱.
[۳] صحیح بخاری: کتاب علم، ج۱، ص۲۲ و ج۲، ص۱۴.
صحیح مسلم: ج۲، ص۱۴.
مسند احمد: ج۱، ص۳۲۵.
طبقات کبری: ج۲، ص ۲۴۴.
[۴] سیره ابن هشام: ج۲، ص۶۵۴.
طبقات ابن سعد:ج۲، ص۲۱۶.