,آیه 53, آیه 53 سوره احزاب, ابتر, پیامبر, پیامبر ابتر, زن, زن پیامبر, زن محمد, زنان, زنان پیامبر, زنان پیامبر بعد از پیامبر, سرنوشت تاریخ, سرنوشت تاریخ زنان پیامبر, عایشه, فرزندان پیامبر, محمد
متن شبهه:
سرنوشت تاریک زنان پیامبر بعد از مرگش
در ایه ۵٣ سوره احزاب قران میگوید که کسی حق ندارد بعد از مرگ محمد با همسرانش ازدواج کند. این ایه یکی از غیر انسانیترین و وحشیانهترین ایهها در مورد حقوق این زنان نگونبخت است (حدود ١٣ زن) که بعد از مرگ محمد اجازه ازدواج و داشتن همسر نداشتن و بقیه عمرشان را باید در تنهایی و فلاکت زندگی کنند ،به علت اینکه
١- هیچ منبع درامدی نداشتند
٢- در تنهایی و بدون داشتن همسر و همدم باید زندگی میکردند
٣- در عذاب روحی و جسمی بخاطر نداشتن رابطه با یک جفت مذکر
۴- نداشتن فرزند و به گور بردن اروزوی فرزند
و و و صدها دلیل دیگر که انها را از حق انسانی و طبیعی خود بعنوان یک انسان محروم میکرد. این ظلم و ستم محمد به انها شاید بخاطر افشا شدن راز ابتر (مقطوع النسل) بودن او باشد و شاید هم بخاطر حس مالکیت و خودخواهی محمد حتی بعد از مرگش در مورد این زنان. باید افزود که در این تصمیم هیچ نوع نگرشی به خواست درونی خود این زنان نشده! فی المثل عایشه بعد از مرگ محمد تازه یک دختر جوان ١٨ ساله بود(به گواه تاریخ) که باید تا اخر عمرش در تجرد و تنهایی زندگی کند و از داشتن همسر محروم باشد.
مقدمات پاسخ به شبهه:
۱_ پیامبر اسلام (ص) شخصیتی است که کتب آسمانی پیشین وعده آمدنش را داده بوده وحتی برخی ویژگیهای او نیز در کتب آسمانی بیان شده بود. و این خبرهای پیشین در کتب آسمانی درباره پیامبر صلی الله علیه و آله نشان میدهد که ظهور پیامبر اسلام، همراه با یک انقلاب و تحول جهانی خواهد بود و در واقع هم چنین شد و حضرت محمد صلوات الله علیه و آله با معجزه همیشه جاویدان خود ظهور کرد و با قرآن و سخنان و تعالیم حیات بخش خود همه بشریت را به سوی سعادت و فلاح و رستگاری در دنیا و آخرت دعوت نمود.
۲_ در روش و منش و اخلاق و رفتار پیامبر چه قبل از رسالت و چه بعد از رسالت کوچکترین ضعف و کجی و امر ناشایست مشاهده نشده است و تاریخ زندگی پیامبر به گواهی تاریخ نویسان معتبر، سراسر نور و رحمت و برکت و خیر و… بوده.
۳_ پیامبر اسلام قبل از رسالتشان به عنوان جوان امین و راستگو و درست کردار و با عنوان امین در بین همه مردم زمانش معروف بوده و این نشان دهنده مقبولیت پیامبر در میان همه طوایف بوده (چه موحد وچه مشرک وبت پرست و…) و همه او را به عنوان یک انسان شریف و بزرگوار وامین و درستکار قبول داشتند.
۴_ پیامبر اکرم چه قبل از رسالت و چه بعد از رسالت در حق هیچ کسی ذرهای ظلم و ستم و جفا روا نداشته است. چرا که عصمت یکی از شرایط نبوت است.
۵_ بعد از اینکه پیامبر در سن چهل سالگی به مقام نبوت و رسالت رسید و آیات آسمانی در قالب قرآن کریم بر او نازل شد در عمل بر فرامین الهی و آیات قرآنی ذرهای کوتاهی نورزید و رفتار و کردارش در زندگی شخصی و اجتماعی و حکومتی و… مطابقت کامل با قرآن کریم داشت و براساس فرامین الهی عمل میکرد.
۶_ حضرت محمد به عنوان پیامبر عظیم الشان اسلام و به عنوان یک شخصیت برجسته جهانی و به جهت اینکه نمونه خوبیها و پاکیها و کمالات و فضایل انسانی و دینی بوده، ارتباط و همدمی با او یک افتخار و مدال برای دیگران محسوب میشد لذا یکی از افتخارات صحابی آن حضرت این بوده که میگفتند مدتی با پیامبر همراه و همدم بودند.
زنان پیامبر اسلام نیز کسانی بودند که همیشه افتخار میکردند که همسر رسول خدا هستند و هیچکدام از همسران آن حضرت تا پایان عمر شریف پیامبر لحظهای از همسری با پیامبر پشیمان و ناراحت نبودند و حتی زمانی که پیامبر طبق فرمان الهی در قرآن، به همسرانش فرمود که هر کدام از شما که دوست دارید از من جدا شوید میتوانید با دریافت هدیهای از طرف من، جدا شوید و طلاق بگیرید هیچکدام از آنها راضی به جدایی و طلاق نشدند و به همسری با رسول خدا افتخار میکردند.
همسران پیامبر با وجود اینکه آیه ۵۳ سوره احزاب نازل شده بود و فرمان الهی را مبنی بر اینکه هیچ کس بعد از رحلت پیامبر حق ندارد با همسران او که به عنوان (ام المومنین در آیه احزاب) از آنها یاد شده ازدواج کند، شنیده بودند با این حال هیچکدام اظهار نگرانی نکرده و درخواست جدایی با پیامبر را مطرح نکردند واین مساله در تواریخ معتبر ثبت شده است. زنان پیامبر از روی اختیار و آگاهی وعلاقه این حکم خدا را (تحریم ازدواج با زنان پیامبر) پذیرفته بودند واجباری در کار نبود.
۷_ براساس نقل معتبر عدهای قصدشان این بود که بعد از رحلت پیامبر با زنان آن حضرت ازدواج کنند و به اهداف ناپاک دنیایی خود بر سند و از این طریق بتوانند ضربهای به حیثیت و جایگاه پیامبر و خانواده او وارد کنند و به اسرار داخلی بیت نبوت اطلاع یابند و امت اسلامی را دچار بحرانهای خاصی بنمایند که خداوند جهت حفظ حرمت وکرامت و منزلت پیامبر و همسرانش آیه ۵۳ سوره احزاب را نازل فرمود و نقشههای شوم آنها را برهم زد.
۸_ حضرت محمد صلی الله علیه و آله که در همه فضایل انسانی و ارزشهای الهی نمونه و الگو بوده و به اوج کمالات انسانی رسیده بود که در قرآن دربارهاش آمده است: «انک لعلی خلق عظیم». و عشق الهی در همه وجود و سیمای او موج میزد چگونه ممکن است که آلوده به امیال نفسانی و شهوانی باشد و تعدد زوجات او به دید نفسانی و شهوت انگیز تفسیر گردد؟ تمام کارهای پیامبر در همه حالات براساس عقل و منطق و حکمت و فرمان الهی بود و ذرهای هوای نفس و وساوس شیطانی در او راه نداشت.
او کسی است که قرآن دربارهاش فرمود: «…ما ینطق عن الهوی». یعنی از روی هوی وهوس و میل و خواهش نفسانی حرف نمیزد و سخن نمیگفت. کسی که به دلایل عقلی وشرعی، فعل و قول و سیره و منشش برای همه حجت است چگونه ممکن است براساس هوی و هوس زنان متعدد اختیار کند و به شهوت پرستی متهم شود؟ تعدد زوجات او براساس حکمتهایی بود که در جای خود مورد بررسی قرار گرفته است و اینکه میبینیم غیر از حضرت خدیجه سلام الله علیها که بیوه نبودند، بقیه همسران او بیوه بودند، نشان میدهد که هدف پیامبر از تعدد زوجات به جهت اهداف پاک دیگری بوده. اگر خدای ناکرده پیامبر دنبال عیاشی و هوسرانی بود با منزلت و جایگاه والایی که در قوم خود از همه جهات داشت دسترسی به دختران زیبا و جوان (به گواهی تاریخ) برایش فراهمتر بوده و بسیار کسان بودند که آرزو داشتند که همسر حضرتش باشند اما ساحت مقدس و بلند پیامبر از چنین نسبتهای پاک و مبری است.
۹_ پیامبری که به ریزترین و جزییتربن مسایل توجه دارد و حتی درباره ورود و خروج درباره مساجد سخن گفته و راهنمایی فرمودند و… چگونه ممکن است که درباره زنان خود بعد از رحلتش برنامهای نداشته باشد و آنها را به حال خود رها کند تا معاذالله به صورت گدایان و فقیران و بیچارگان زندگی نمایند. کسانی که چنین نسبتهای ناروایی به پیامبر میدهند نه پیامبر را شناختهاند و نه همسران او را. همسران پیامبر در زمان حیات آن حضرت محترمانه زیستند و بعد از رحلت پیامبر نیز به عنوان همسران پیامبر و امالمومنین مورد احترام همه اصحاب ومردم بودند و آبرومندانه در دنیا زندگی کردند.[۱]
پاسخ به شبهه
آیه ۵۳ سوره احزاب احکامی را درباره زنان پیامبران و کیفیت برخورد با پیامبران بیان میکند در بخش انتهایی آن میفرماید: «وَمَا کَانَ لَکُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْکِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِکُمْ کَانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیمًا» یعنی شما حق ندارید رسول خدا را برنجانید و مطلقا [نباید] زنانش را پس از [مرگ] او به نکاح خود درآورید چرا که این [کار] نزد خدا همواره [گناهى] بزرگ است.
تعداد زنان پیامبر آنچه معروف است ۹ نفر بودهاند[۲] که همه آنها بیوه بوده بجز همسر اول ایشان حضرت خدیجه[۳]. البته در مساله تعداد زنان حضرت، اختلافی وجود دارد که برخی آن را ۱۱ یا ۱۲ نیز ذکر کردهاند.[۴] با این حال در بین زنان پیامبر، جز حضرت خدیجه همه بیوه بودهاند. علت این تعدد زوجات نیز مختلف است که در مطلب زیر به آن اشاره کردهایم:
برای توضیحات بیشتر مراجعه شود به: اینجا
در ازدواج شرط اساسی، رضایت دو طرف است، یعنی هم زن و هم مرد باید برای عقد رضایت داشته باشند؛ و زن باید خودش را به عقد مرد درآورد. درباره زنان پیامبر نیز حکم همین است، پس آنها با رضایت تمام اقدام به زوجیت با حضرت پیامبر کردهاند و اجباری در کار نبوده، ضمن اینکه با نزول این آیه میتوانستند، قبل از رحلت پیامبر، طلاق بگیرند و مشمول این حکم نشوند.
و از آنجا که پیامبر اکرم تا سن ۲۵ سالگی مجرد بودند و در ۲۵ سالگی اقدام به ازدواج با حضرت خدیجه نمودند و تا سن ۵۵ سالگی بعد از رحلت حضرت خدیجه، با تعدادی از زنان عرب که همگی بیوه بودند، اقدام به ازدواج کردند.[۵] و از انجا که رسم ازدواج با زنان بیوه، در عرب مرسوم نبوده بلکه قبیح نیز بوده، میتوان یکی از علتهای این ازدواج را جاری کردن سنت حسنه ازدواج با زنان بیوه دانست.
بنابراین اگر هوس بازی در پیامبر اکرم راه داشت، این عمل (ازدواج مکرر) را در دوران جوانی مرتکب میشدند و یا اگر در دوران میانسالی یا حتی پیری اقدام به این عمل مینمودند، با زنان زیبارو و باکره ازدواج مینمودند نه زنان بیوه و بعضا کنیز. و حتی درباره سیمای عایشه آوردند زن زیبایی نبود و کسی به او رغبت نمیکرد. [عاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۳، ص۲۸۹-۲۹۱]
علت این امر که زنان پیامبر بعد از رحلت ایشان، با کسی نباید ازدواج کنند، با اختیار و علاقه خود بوده است، چرا که میتوانستند؛ قبل از رحلت پیامبر اقدام به طلاق بکنند. اما خودشان پذیرفتند ام المومنین باشند و شرایطش را بپذیرند.
اما پاسخ به چهار علت مطرح شده در متن شبهه:
۱_ زنان پیامبر بعد از پیامبر، با علاقه خود این شرایط را پذیرفتند، و بعد از پیامبر اکرم، همچون سایر افراد از بیت المال کسب درآمد میکردند و یا اینکه حق داشتند به کاری اشتغال پیدا کنند. زنان پیامبر طبق احکام اسلام از ازدواج بعد از پیامبر منع شدهاند نه اشتغال و… ضمن اینکه هیچ یک از زنان پیامبر در دوران پس ایشان، از مشکل مالی گله و شکایتی نکردند و گزارشی تاریخی در این زمینه وجود ندارد.
۲_ زندگی در تنهایی، علاقه خودشان بوده است، همانطور که قبل از ازدواج پیامبر تنها بودند، پیامبر با آنها رابطه زناشویی برقرار کردند. پس آنها در این مساله ضرر نکردند. بلکه خودشان با میل شخصی و اعتقاد همسری پیامبر اسلام را پذیرفتند. و احکام ما بعدش را خبر داشتهاند و با این حال با رضایت تمام به ادامه زندگی با پیامبر ادامه دادند.
ضمن اینکه اگر پیامبر با آنها (که همگی بیوه بودند) ازدواج نمی کردند، هیچگاه مردی به آنها (به جهت باور مردان عرب آن دوران) رغبت نمیکرد و از آنها خواستگاری نمینمود.
۳_ نداشتن رابطه با یک جنس مذکر، همیشه موجب مشکلات روحی و روانی و حتی جسمی نمیشود. بلکه در برخی موارد این مشکلات پیش خواهد آمد. با این وجود، گزارشی تاریخی از عدم رضایت این زنان (که اکثرشان سن قابل توجهی داشتند و به اصطلاح دیگر به دوران یائسگی رسیده و علاقهای برای روابط جنسی نداشتهاند) نسبت به این شرایط نقل نشده است. حتی در برخی نقلها اذعان دارند که بعد از پیامبر رغبت برای زندگی را نداشتهاند چه رسد به زندگی مشترک.
۴_ از آنجا که عدالت شرط ازدواجهای دوم و سوم .. است، پس یقینا پیامبر اکرم بین زنان خویش این عدالت را رعایت کرده و با همه آنها رابطه جنسی داشتهاند، به طوری که حتی ماریه قبطیه از پیامبر اکرم، صاحب فرزندی به نام ابراهیم شد؛ که در دوران شیرخوارگی از دنیا رفت. بنابراین اگر زنان پیامبر بجز، حضرت خدیجه کبری و ماریه قبطیه، صاحب فرزند نشدند، بیانگر نقصی در آنان و یا حکمتی از جانب خداوند متعال بوده است که اگر آنان صاحب فرزند شوند، موجب فتنه خواهند شد. حائز اهمیت است برخی از زنان پیامبر قبل از پیامبر صاحب فرزندی بودند و این تنهایی در مورد برخی از آنها صادق است نه همه آنها.
اما علت و هدف این مساله، همانطور که در مقدمه بیان شد، جلوگیری از فتنه بعد از پیامبر اکرم است که برخی افراد با نزدیک شدن به زنان پیامبر و یا برقراری ارتباط زناشوئی، به مقاصد سیاسی و مالی خود نرسند.
اما اتهام ابتر بودن به پیامبر و یا خودخواهی باطل است؛ چرا که ابتر بودن پیامبر با صاحب فرزند بودن ایشان از حضرت خدیجه کبری و ماریه قبطیه منتفی میشود، حتی آیات قرآن همچون سوره کوثر ابتر بودن پیامبر را به طور کامل باطل میکند. بسیار عجیب است که با وجود چهار پسر و چهار دختر برای پیامبر اکرم، هنوز ایشان را به ابتر بودن متهم کنند.
اما خودخواهی پیامبر باید در دوران حیات ایشان تحقق پیدا کند نه در دوران وفات ایشان، چرا که تاثیری ندارد، ضمن اینکه زنان پیامبر با جاری کردن طلاق حق داشتند بعد از پیامبر اقدام به ازدواج با کس دیگری کنند ولی خودشان نپذیرفتند.
اما سن عایشه که در آخر شبهه به آن اشاره شده است، صحیح نمیباشد، در مطلبی جداگانه به اثبات سن دقیق عایشه پرداختهایم که می توانید به آن رجوع بفرمایید:
رجوع شود به: اینجا
در مطلب فوق، ثابت خواهد شد سن عایشه در زمان ازدواج با پیامبر اکرم ۱۹ سال بوده است و امکان ۹ یا ۱۰ ساله بودنش منتفی است، هم عقلا و هم نقلا. بنابراین، عایشه در ۲۸ سالگی با وفات پیامبر بیوه شد و به همراه فرزند عبدالله که از ازدواج قبلش برایش باقی مانده بود زندگی میکرد.
___پی نوشت_____________
[۱] مقدمات اثر: سید اصغر سعادت میرقدیم.
[۲] دیدگاه علامه محمد تقی جعفری.
[۳] عایشه تالیف سید جعفر مرتضی عاملی.
[۴] تاریخ پیامبر اسلام _ آیتی ، محمد ابراهیم.
[۶] طبقات الکبری ابن سعد، ج ۸.،ص ۵۲.